روایت شاهد عینی قیام 29 بهمن تبریز/ نامرد اول مرا بزن بعد قاضی را/ خرید فلهای نوار کاست خالی
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۳۴۷۴۹
خبرگزاری فارس- تبریز، معصومه درخشان: بازخوانی خاطرات مبارزین انقلابی در دهه ۵۰ و سالهای منتهی به پیروزی انقلاب میتواند حقایق زیادی را برای نسل جوان امروز روشن کند.
تبیین حقایق و واقعیت های موجود آن زمان از زبان افرادی که طی آن سال ها در کف میدان بوده و برای رسیدن به آرمانها و اهداف مقدس خود تلاش نمودند میتواند نشانی از مجاهدتهای بیشمار در تاریخ باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سالهای ۱۳۵۶ و ۵۷ اوج مبارزات مردم ایران علیه حکومت ظالم و ستمگر پهلوی بود، انقلابی که رهبری آن را حضرت امام خمینی( ره) بر عهده داشت و مبارزات خود را از سال ۱۳۴۱ آغاز کرده بود.
در شرایط اختناق و خفقان جامعه در حالی که چاپ، نگهداری و فروش رساله عملیه امام خمینی ( ره) به عنوان مرجع تقلید ممنوع بود ولی سخنرانیهای افشاگرانه و آگاهسازی ایشان بود که توانست صدای اعتراض یک ملت را به گوش جهانیان برساند.
آقای علیاکبر محمدعلیزاده یکی از شاهدان عینی وقایع که آن زمان دانشآموز مقطع دبیرستان بود در گفتوگو با خبرنگار فارس در تبریز وقتی میخواهد از آن روزها صحبت کند میگوید: دو اتفاق مهم در سال ۱۳۵۶ جرقههای انقلاب را شعلهورتر کرد. اولین موضوع مقاله توهینآمیز منتشر شده در روزنامه اطلاعات و قیام مردم قم و بعد هم قیام مردم تبریز در چهلم شهدای قم بود که باعث شد نام حضرت امام خمینی( ره) بر زبانها جاری شود و ادامه این حرکت عظیم مردم قم و تبریز منجر به برگزاری مراسم چهلم در شهرهای مختلف شد.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۵۶ دیپلم گرفتم و در کنکور شرکت کردم ولی به علت شرایط خاص قبولی در کنکور نتوانستم پذیرفته شوم. آن سالها قبول شدن در کنکور به راحتی امروز نبود.
وقتی پشت کنکور بودم یکی از آشنایان که در بازار حجره داشت به من پیشنهاد کرد به عنوان حسابدار در آنجا مشغول به کار شوم، من هم پذیرفتم.
بازار تبریز کانون مبارزات علیه پهلوی
هنگام رفت و آمد متوجه شدم به برکت حضور آقای قاضی طباطبایی، بازار کانون مبارزات علیه حکومت پهلوی است. ایشان هر روز در مسجد مقبره بازار نماز ظهر و عصر را اقامه میکرد، معمولا اطلاعات و اعلامیهها اول به ایشان میرسید و سپس در میان مردم پخش میشد.ً
حدود ساعت ۱۰ و نیم تا ۱۱ صبح اعلامیه جدید چه از طرف امام خمینی( ره) یا مراجع تقلید یا علمای استان به دست ایشان میرسید و در دیوار مسجد مقبره نصب میشد، اهالی بازار و نمازگزاران وقتی به مسجد میآمدند اعلامیهها را خوانده و از اوضاع و احوال با خبر میشدند.
به علت سیل جمعیتی که در مسجد مقبره بود ماموران ساواک جرات نمیکردند اعلامیهها را از دیوار مسجد بردارند. در این اعلامیهها حضرت امام و علما همیشه به مبارزه مسالمتآمیز تاکید کرده و میفرمودند بدون درگیری در راهپیماییها و اعتراضات شرکت کنید.
مسجد مقبره در محاصره کماندوها
آیت الله شهیدقاضی روزها در مسجد مقبره و شبها در مسجد شعبان نماز میخواندند و در یکی از شبها در مسجد شعبان حجت الاسلام نجف آقازاده سخنرانی میکرد صحبتهای خود را با سوره والعصر آغاز کرد، به این مفهوم که عصر یعنی زمان و خداوند به آن قسم می خورد و اهمیت زمان را متذکر می شود و در زمان کنونی که حکومت ظلم و ستم بر ما حاکم است و جنایت میکند زمان از اهمیت خاصی برخوردار است و در چنین زمانی باید با ظلم و فساد مبارزه کرد. صحبتهای خود را با حماسه و شجاعت ادامه داد. از آنجایی که سخنرانی را قبلا اعلام کرده بودند جمعیت زیادی آمده بودند و علاوه بر آنها کماندوهای شاه نیز دور تا دور مسجد را محاصره کرده بودند.
در بین سخنرانی یک لحظه چراغها را خاموش کرده و اعلامیههای حضرت امام را در هوا پخش کردند، مردم مشتاقانه اعلامیهها را جمع میکردند. چراغها روشن شد و همه صلوات فرستادند ولی اعلامیهای به دست من نرسیده بود.
بعد از پایان سخنرانی من و همکلاسیام وقتی از مسجد بیرون آمدیم دیدم کماندوهای شاه دو طرف مسجد ایستادهاند از مقابل آنها عبور کردیم بعد متوجه شدم دو برگ از اعلامیههای حضرت امام را در تاریکی مسجد در جیب من گذاشتهاند و این یکی از روشهای توزیع اعلامیه در میان مردم بود.
خرید فلهای نوار کاست خالی
یکی دیگر از روشهایی که میتوانستیم به سخنرانیها و اعلامیه دسترسی پیدا کنیم خرید فلهای نوار کاست بود. آن روزها در سطح شهر نوار کاست خالی به صورت فلهای فروخته میشد، در واقع همه این نوارها خالی نبودند بلکه سخنرانیهای حضرت امام خمینی( ره) بود که با این ترفند به دست مردم میرسید.
نقش مساجد و خطباء و وعاظ در راهبرد و پیروزی انقلاب نیز غیر قابل انکار است. خطباء به عنوان افراد مورد اعتماد مردم و حضرت امام در میان مردم روشنگری میکردند.
یکی از این خطباء آیت الله سید ابوالفضل موسوی بود که آقای محمد علیزاده میگوید: در سال ۱۳۵۶ آیت الله سید ابوالفضل موسوی در مسجد آیت الله خلخالی سخنرانی میکرد، من بعد از تمام شدن مدرسه به این مسجد میرفتم، داخل مسجد، شبستان و حیاطها پر از جمعیت بود به طوری که سیل جمعیت تا بازار ادامه داشت، جوانان، دانش آموزان، دانشجویان، اهالی بازارو عموم مردم پای منبر ایشان بودند که با مباحث مذهبی اجتماعی و ایجاد شور مبارزاتی به مردم آگاهی میداد.
نامرد اول مرا بزن بعد آقای قاضی را
وی با یادآوری یکی از خاطرات باشکوه مردم تبریز در سال ۱۳۵۶ ادامه داد: همیشه در راهپیماییها روحانیون در صف اول بودند و مردم پشت سر آنها حرکت میکردند، در یکی از راهپیماییها که آقای قاضی در صف اول حرکت میکرد و آقای نجف آقازاده نیز کنار ایشان بود، آن روز راهپیمایی از خیابان امام به طرف دانشگاه تبریز بود، در مسیر راهپیمایی خودروهای ارتش مستقر بود و فرمانده عملیات اعلام میکرد که متفرق شوید اگر جلو بیایید دستور تیر میدهم و میزنیم، مردم حاضر در صحنه بدون اعتنا به تذکرات وی با قدرت و با شعارهای حماسی پیش میرفتند.
در این لحظه فرمانده ارتش سربازها را به خط کرد و گفت " افراد به خط، آماده شلیک، هدف افراد مقابل، از ضامن خارج " در این لحظه آقای نجف آقازاده از صف جلو آمد و یقه پیراهنش را پاره کرد و سر فرمانده ارتش داد کشید و گفت" نامرد اول مرا بزن بعد آقای قاضی را بزن".
مردم وقتی این صحنه را دیدند جرات و شجاعت بیشتری پیدا کرده و به نیروهای ارتش حمله کردند که نیروهای نظامی به سرعت فرار کردند. واقعا حرکت شجاعانه مردم در آن روز کم نظیر بود.
در سالهای ۱۳۵۶ و ۵۷ حکومت نظامی در شهرها زیاد شده بود و معمولا از ساعت ۹ شب شروع میشد و تجمع بیش از دو نفر ممنوع بود.
باید حکومت نظامی شکسته شود
علیزاده با اشاره به اعمال حکومت نظامی در تهران در روز ۲۱ بهمن افزود:در این روز زمان حکومت نظامی را از ساعت ۸ شب به ۴ بعداز ظهر آورده بودند، ارتش شاهنشاهی ابلاغ کرده بود هر فردی اعم از انقلابیون و عموم مردم بیرون باشند نیروهای نظامی حق تیر دارند و به شدت سرکوب می کنند ولی حضرت امام خمینی( ره) دستور داده بود هیچ فردی به خانه نرود همه به خیابانها بریزند.
در این میان رهبران انقلاب به حضرت امام میگویند شکستن حکومت نظامی و آمدن به خیابان باعث میشود خیلی از مردم شهید شده و جوی خون به راه بیافتد ولی ایشان حرف آنها را قبول نکرده و میفرماید "همان که گفتم باید حکومت نظامی شکسته شود" تا اینکه آیت الله طالقانی به صورت تلفنی صحبت کرده و به حضرت امام میگوید: این کار شدنی نیست حداقل این کار را اختیاری اعلام کنید هر فردی که داوطلب بود به خیابانها بیاید.
ولی حضرت امام دوباره فرمود: همان که گفتم. وقتی آیت الله طالقانی اصرار میکنند که این دستور را پس بگیرید امام میفرماید که حرف من نیست و این دستور است. آیت الله طالقانی تماس تلفنی را تمام کرده و میگوید: " الله اکبر من نمیدانستم این مرد با عالم غیب در ارتباط است".
در نتیجه مردم تهران در خیابانها حضور چشمگیری پیدا کرده و به مراکز نظامی و صدا و سیما حمله میکنند و در طی چندین ساعت در گیری با گارد شاهنشاهی و با پیوستن جمع کثیری از ارتشیان به مردم انقلاب به پیروزی میرسد.
بعدها معلوم شد که با حضور ژنرال هایزر امریکایی قرار بود در روز ۲۱ بهمن کودتا کرده و مقر حضرت امام خمینی(ره) را بمباران کرده و شاه را برگردانند در حالی که با حضور عظیم مردم در خیابانها و شکسته شدن حکومت نظامی تمام نقشههای آنان باطل شد.
گشت شبانه تا طلوع صبح
کمیتههای انقلاب زیر نظر روحانیت شهرها تشکیل شد و برای حفظ امنیت، جای خالی نیروهای انتظامی را پر کردند و به سرعت بر هرج و مرج پیش آمده اول انقلاب توسط غده ای معلوم الحال پایان دادند در مساجد نیروهای انقلابی و متدین جمع شده و شبها برای حفاظت از امنیت و جان و مال مردم به نگهبانی و پاسداری مشغول شدند.
بعد از مدتی شورای مساجد شکل گرفت یک بخشی از شورا، شورای نظامی بود و اعضای این شورا قرار گذاشتند که مسلح شده و مسلحانه کشیک شبانه داشته باشند و بعد از آن نیز هسته های مقاومت در مساجد تشکیل شد. تا سال ۱۳۶۱ در محلات مسلح بوده و هر شب تا طلوع سحر به صورت دو ساعت دوساعت گشت شبانه داشتند.
امام فرمودند سربازان از پادگانها فرار کنند
یکی دیگر از خاطرات این مبارز تبریزی مربوط به دوران سربازی است که میگوید: من در سال ۱۳۵۶ دیپلم گرفتم در کنکور سراسری شرکت کردم ولی قبول نشدم، آن زمان قبولی در کنکور دو شرط ویژه داشت اول اینکه فقط نخبگان وارد دانشگاه میشدند دوم اینکه باید یه وابستگی به دربار داشته باشی تا بتوانی در کنکور قبول شوی. من به ناچار برگ آماده به خدمت گرفته و دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۷ به پادگان آموزشی در شهر سلماس رفتم. طی آموزش چهار ماه اجازه مرخصی ندادند و فعالیت ما را خیلی محدود کرده بودند. فقط گاهی اوقات خانواده به ملاقات ما میآمدند.
از بابت وسایل ارتباطی در تحریم بودیم، روزنامه و رادیو نداشتیم و شرایط سختی بود تا اینکه دوران آموزش تمام شد و بعد از تقسیم بندی به پادگان" قوشچی" لشگر ۶۴ ارومیه رفتم.
آنجا به هر ترتیبی بود رادیو پیدا کردیم و شبها به اخبار خارجی گوش میکردیم. البته شنیدن اخبار به این راحتی نبود، یک نفر رادیو را زیر پتو یا رختخواب پنهان کرده و اخبار را میشنید و چند نفر نیز کشیک داده و مواظب بودند از ماموران پادگان کسی به داخل نیاید. با این شرایط ویژه اخبار را شنیده و به یکدیگر اعلام میکردیم. از طریق اخبار متوجه شدیم امام دستور داده بود سربازان از پادگانها فرار کنند.
در پادگان چهار نفر از سربازان تصمیم گرفتند فرار کنند برای همین یک شب که از نگهبانی باز میگردند اقدام به فرار میکنند. وقتی فرماندهان پادگان متوجه فرار آنها میشوند چند نفر نیرو به جادههای اطراف اعزام میشوند و چند ساعت بعد این چهار سرباز را پیدا کرده و به پادگان آورده و شکنجه کردند.
فرمانده پادگان سرصف اعلام کرد هیچکدام از سربازان، درجه داران، کارکنان و ...حق ندارند به سیم خاردار نزدیک شوند و علاوه بر آن هیچکس حق ندارد به مرخصی برود.
من و سه نفر از دوستانم باهم حرف میزدیم و میگفتیم چون فرار از پادگان دستور امام است باید کاری بکنیم. یکی از دوستان چون شناخت کاملی از کوههای اطراف داشت پیشنهاد کرد از طریق کوههای اطراف فرار کنیم ولی این کار عاقلانهای نبود.
فکری به ذهنم رسید پیش فرمانده رفته و گفتم جناب فرمانده پدر من مریض بوده و پنج ماه است مرخصی نرفتهام و آنها نیز به ملاقات نیامدهاند از شما درخواست میکنم دو ساعت به من مرخصی بدهید تا به دیدار پدرم بروم.
فرمانده گفت وقتی میگویم مرخصی ممنوع یعنی برای همه ممنوع و قدغن است. از اتاق فرماندهی بیرون آمدم ولی دوباره برگشته و به فرمانده گفتم " به من مرخصی بدهید وگرنه وقتی من فرار کنم و مرا با تیر بزنند قاتل من شما هستید " وقتی این حرف را زدم انگار تلنگری به او زدم که قبول کرد چهار ساعت برایم مرخصی نوشت، پیش فرمانده گروهان رفته و گفتم جناب سرهنگ گفت به من مرخصی شهری بدهید ولی او حرف مرا قبول نکرد دوباره پیش فرمانده پادگان رفته و گفتم فرمانده قبول نمیکند گفت برو بگو بیاد اینجا. برگشتم و گفت فرمانده پادگان شما را احضار کرد.
وی سریع پیش سرهنگ رفت. آن شب منشی گروهان در حالی که برگه مرخصی دستش بود آمد و گفت برایت چهار ساعت مرخصی نوشتهاند.
آن روز ۱۹ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ و روز دیدار همافران نیروی هوایی با حضرت امام بود من با ماشین سواری به تبریز آمدم و یک روز ماندم بعد حکومت نظامی اعلام کردند و صدا و سیما توسط انقلابیون تصرف شد و سپس پیروزی انقلاب به صورت رسمی اعلام شد.
نظامیان به پادگانها برگردید
در همین روزها بود که حضرت امام دستور دادند تا ۵ اسفند همه سربازان و نظامیها به پادگانها برگردید و از آنجا حفاظت کنید. ماجرا از این قرار بود که اعضای حزب کومله و دموکراتها، ضدانقلابها و تعدادی از ساواکیهایی که از تهران فرار کرده بودند به امید کودتا به پادگانها حمله کرده بودند و حتی پادگان مهاباد را تصرف کرده بودند.
دوباره به پادگان برگشتیم، حفاظت از یک ضلع پادگان را به من و سه نفر از دوستانم سپرده بودند. به لطف خدای مهربان پادگانها محافظت شدند و فتنه دشمنان از بین رفت.
علیزاده با تاکید بر حفظ وحدت و همبستگی بین اقوام ایرانی تصریح کرد: از آن زمان تاکنون هدف دشمنان اختلاف افکنی و ایجاد تفرقه در کشور است. به بهانههای مختلف سعی میکنند اتحاد ملی را از بین ببرند. به همین منظور غائله خلق مسلمان را در تبریز به راه انداختند، در کردستان و استان خراسان در سیستان و بلوچستان و در خوزستان اختلافات قومیتی و مذهبی ایجاد کردند و این عوامل باعث شد که دشمن به کشور ما طمع کرده و جنگ نظامی را آغاز کرد.
گفتند وقتی حکومت مرکزی مشغول رفع اختلافات داخلی باشد دشمن خارجی میتواند ضربه نهایی را بر پیکر این کشور وارد کند برای همین به صدام دستور دادند از جنوب و غرب کشور حمله نظامی را آغاز کند. ولی با هدایت و رهبری حضرت امام خمینی ( ره) مردم ایران اختلافات را کنار گذاشته و با وحدت و همدلی هشت سال در مقابل دشمن ایستادگی کردند. در شرایط کنونی کشور نیز مهمترین وظیفه ما حفظ وحدت و اتحاد ملی است و محور وحدت نیز ولایت است.
انتهای پیام/ ۶۰۰۲۰
منبع: فارس
کلیدواژه: قیام 29 بهمن تبریز تبریز معصومه درخشان امام خمینی ره آیت الله قاضی طباطبایی مسجد شعبان مسجد مقبره مسجد قزللی آیت الله طالقانی خلق مسلمان حزب کومله ساواکی همافران نیروی هوایی نیروی هوایی پیروزی انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی حکومت نظامی سال ۱۳۵۶ اعلامیه ها مسجد مقبره خیابان ها پادگان ها نوار کاست آقای قاضی آیت الله آن زمان آن روز سال ها فله ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۳۴۷۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایگاه مسجد باید محور همه فعالیتها قرار بگیرد
به گزارش خبرنگار مهر، حجتالاسلام مجتبی مهدوی ارفع شامگاه جمعه در مراسم یادبود حافظان محراب و منبر قوچان همزمان با شب شهادت امام جعفر صادق علیه الاسلام در بقعه آقانجفی قوچانی اظهار کرد: قرار گرفتن جبهه حق و باطل مقابل یکدیگر از ابتدای تاریخ بشریت تاکنون وجود داشته است و پیروزی انقلاب اسلامی این رویارویی را بیشتر آشکار کرد.
رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد استانهای خراسان بابیان اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی همه تلاشها صورت گرفت تا این انقلاب و تئوری تمدن نوین اسلامی متوقف شود، گفت: بلافاصله پس از پیروزی، تمام ظالمان و مستکبران عالم به حمایت از صدام جمع شدند و جنگ تحمیلی را به وجود آوردند و جریان دفاع مقدس برای این بود که انقلاب اسلامی توسعه پیدا نکرده و به اهدافش نرسد.
وی با یادآوری این موضوع که وقتی جریان باطل به اهداف خود نرسید تهاجم فرهنگی، ناتوانی فرهنگی و قتلعام فرهنگی را به وجود آورد، تصریح کرد: این انقلاب با رهبریهای امام راحل و رهبر معظم انقلاب اسلامی به مسیر خود در تحقق اهداف و آرمانهایش ادامه میدهد.
مهدوی ارفع تحقق وحدت امت اسلامی برای تشکیل جبههای واحد برای مقابله با استکبار را یکی از اهداف مقام معظم رهبری دانست و خاطرنشان کرد: ایجاد محور مقاومت در میان کشورهای اسلامی وظیفه و تکلیفی بوده که از ابتدای خلقت همه انبیای الهی به دنبال آن بودند یعنی خط مبارزه دائمی و خستگیناپذیر انجام شود.
رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد استانهای خراسان با اشاره به اینکه در چله دوم انقلاب باید منشور ترسیمی رهبر معظم انقلاب اسلامی را سرلوحه اقدامات و فعالیتهای خود قرار دهیم هم در خودسازی هم تمدن سازی و…، ادامه داد: باید با استفاده از ظرفیت رسانهای منبر به تبیین ارزشهای و آرمانهای اسلام پرداخته شود و زمینه رهبری مردم را به سمت انجاموظیفه سوق داد.
وی پایگاه مسجد را محور همه فعالیتها خواند که مردم پشتوانه این حرکت هستند و تصریح کرد: توجه به مسجد، محراب و منبر راه حرکت به سمت تحقق ارزشهای و آرمانهای اسلام بوده و باید هستههای مقاومت فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی در مسجد شکل بگیرد تا اسلام جهانی شود.
مهدوی ارفع هدایتگری، تحقق حاکمیت الهی و هدایت مردم به سمت سعادت و کمال را هدف بعثت انبیا برشمرد و بیان کرد: فلسفه پیامبران الهی این بود که مردم عبودیت و بندگی خداوند را داشته باشند و از طاغوت، کفر، بیدینی و الحاد پرهیز کنند.
رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد استانهای خراسان با اشاره به اینکه امام صادق (ع) در طول ۳۴ سال امامت خود همواره در مسیر مبارزه با طاغوت و طاغوتیان حرکت کردند، افزود: امام صادق (ع) به دنبال پیادهسازی حاکمیت مطلق الهی بر اساس سیره تمدن سازی اهلبیت علیهمالسلام بودند و در این مسیر منظومه فکری و عملی و اجتماعی اسلام را تدوین کردند.
وی با بیان این مطلب که در طول حیات امام صادق (ع) بیش از ۴ هزار نفر شاگردی ایشان را کردند، گفت: امام صادق (ع) در اقدامی راهبردی به بیان احکام فقهی و زندگی به همراه سبک حیات طیبه پرداخته و با بیش از ۳۵ هزار حدیث فقهی به تبیین حاکمیت الهی در عرصه فردی و اجتماعی پرداختند.
مهدوی ارفع تأکید کرد: امام صادق علیه اسلام با تربیت شاگردان شبکهای از مروجان و مبلغان دین اسلام و تفکر شیعی ایجاد کردند که هم زمینه ارتباط شیعیان با مردم فراهم شد هم تشکیلات و سازمانی برای ائمه بعدی به وجود آمد.
کد خبر 6096117